"جاده"

           
                              "جاده"

توی زندگی آدم گاهی اتفاقاتی می افته که یه لحظه تو رو از اون مسیر صاف و همیشگی ات منحرف می کنن. اصلا می برتت به خاکی، با خودت فکر می کنی چقدر سخته تا به حالت اول برگردی؟؟

آدم رو به خلصه می بره ویه لحظه به خودت می یای می بینی چقدر از زندگی و هدف خاکی های "با لذت زندگی کردن" دور افتادیی..

به قول یه دوست بعضی از اتفاقات هم روی دوشت سوار می شن و حوص سواری می کنندو توی کوله بارت  سالها باید خاطراتشون رو یدک کنی.

اما کافیه که یه لحظه گذر افکارت رو نگه داری "stop"

الان بهترین زمانه که بتونی همه چیز رو ریویو کنی، گذشته تنها تجربش خوبه، بد یا خوب بودنش دیگه مهم نیست بابا گذشته دیگه گذشته پس تمام ...

می مونه یه بخشش کوچیک!

نمی گم فراموشی می گم "بخشش "

بعد از بخشش دیگه رها شدی  نشدی؟!

مگه چند بار قراره زندگی کنیم ؟ما برای لذت ،امتحان کردن و دیدن و امتحان شدن خلق شدیم ! این مهمه که تو هم زندگی رو امتحان کنی چه شکلی مهم نیست. 

حالا وقتیه که باید باز به مسیر برگشت به جاده زندگیمون به اهدافمون به خودمون ...

و باز خودمون رو برای تحقق آرزوهامون آماده کنیم این قانون طبیعیه.

من دارم باز بر می گردم. آره دیگه تکلیفم با خودم مشخصه بلاتکلیفی آدم رو فسیل می کنه !!

برای زندگیتون جاده صافی رو آرزومندم  البته نه همیشه  با تحولی خوش.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد