من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو به دو چیزاعتقاد دارم یکی خدا ودیگری تو من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری خوشبختی تو من این دنیا را برای دو چی میخواهم یکی تو ودیگری برای با تو موندن تا همیشه دوستت دارم
آغاز دوست داشتن است گرچه پایانه راه ناپیداست من به پایان نیندیشیدم که همین دوست داشتن زیباست
مرا جرات نگریستن به چشمانت نیست چشمان تو مرا افسون می کند - افسونی افسانه ای- نمیدانم در برق نگاهت چیست که اینگونه مرا مسخ میکند - چه عاشقانه مرا مسخ می کنی! کاش میدانستم در تبسم تو چیست که غمناک ترین دل دنیا را اینگونه شاد می کند - چه مهربانانه تبسم می کنی! دستان تو مرا بال پرواز است و من کبوتری عاشق, مشتاق به پرواز در صحن قلب تو چه صادقانه عاشقت شدم
در سرزمین من عاشق بودن جنایت است در سرزمین من حوا - به خاطر یک سیب - روزی هزار بار سنگسار میشود در سرزمین من لبها بوسه را در نگاه ها میجویند و دستها عطر نوازش را در تاریکیها در سرزمین من عاشق بودن گناه کبیره است خدایا ! گناه مرا ببخش!!!
صفحتون باز شد
اما همش سیاه
مطلبی ندیدم
چه دنیایی داری!