سنگ ، ثروت و عشق

سنگ ، ثروت و عشق

در زمانهای گذشته پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد وبرای اینکه عکس العمل مردم را ببیند 

خودش را در جایی مخفی کرد

بعضی از بازرگانان وندیمان ثرتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند بسیاری هم غرولند می 

کردند که این چه شهری است که نظم ندارد حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و............

نزدیک غروب یک روستایی که پشتش بار میوه بود نزدیک سنگ شد وبا هر زحمتی که بود تخته سنگ را از 

 وسط جاده برداشت وان را کناری قرار داد ناگهان کیسه ای دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود کیسه را 

 باز کرد داخل ان سکه های طلا ویک یاداشت پیدا کرد

پادشاه نوشته بود:هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد

اگر دنیای ما دنیای سنگ است          


بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است 


اگر دنیای ما دنیای درد است 


بدان عاشق شدن از بحررنج است

اگر عاشق شدن پس یک گناه است 


دل عاشق شکستن صد گناه است

نظرات 2 + ارسال نظر
امین یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 06:49 ب.ظ http://www.editiranforum.blogsky.com

سلام وبلاگتون خیلی خوبه
یه خواهشی دارم اگر میشه به این آدرس برین توش عضو شین
درآمد زاست واسه وبلاگتون به درد می خوره www.oxinads.com/?a=12921

مرتضی موذن چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 06:09 ب.ظ http://mer30moazen.blogfa.com

لطفا این وبلاگ رو در لینک دو ستا ثبت کنید من هم وبلاگ شما رو ثبت خواهم کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد