شیطان از انتشار لیلی میترسید
خدا به شیطان گفت:لیلی را سجده کن . شیطان غرور داشت سجده نکرد.
گفت: من از اتشم و لیلی از گل.
خدا گفت: سجده کن زیرا که من چنین می خواهم.
شیطان سجده نکرد. سرکشی کرد و رانده شدو کینه ی لیلی را به دل گرفت.
شیطان قسم خورد که لیلی را بی ابرو کند و تا واپسین روز حیات فرصت خواست. خدا مهلتش داد.
اما گفت : نمی توانی هرگز نمی توانی . لیلی دردانه ی من است . قلبش چراغ من است و دستش در دست من.
گمرا هیش را نمی توانی حتی تا وا پسین روز حیات.
شیطان میداند لیلی همان است که از فرشته بالاتر می رود.
و می کوشد بال لیلی را زخمی کند.
عمریست شیطان گرداگرد لیلی می گردد.
دستهایش پر از حقارت و وسوسه است.
او بد نامی لیلی را می خواهد بهانه ی بودنش تنها همین است.
می خواهد قصه ی لیلی را به بی راهه کشد.
نام لیلی رنج شیطان است شیطان از انتشار لیلی می ترسد.
لیلی عشق است و شیطان از عشق واهمه دارد.
دانلود | نام آهنگ | تراک |
گل من | 1 | |
بذار یواش شروع کنم | 2 | |
بیقرارم | 3 | |
دیگه طاقت ندارم | 4 | |
سرگرمی تو شد | 5 | |
لایت "پای قرارمون بمون" |
6 | |
فانوس مشکی |
7 | |
قاب چوبی |
8 |
نام من عشق است آیا می شناسیدم؟
زخمی ام زخمی سرا پا می شناسیدم؟
با شما طی کرده ام راه درازی را
خسته هستم خسته، آیا می شناسیدم؟
راه شش صد ساله ای از دفتر حافظ
تا غزل های شما، آیا می شناسیدم؟
این زمانم گر چه ابره تیره پوشیدست
من همان خورشیدم اما می شناسیدم؟
پای رهوارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا را می شناسیدم؟
می شناسد چشم هایم چهره هاتان را
همچنانی که شما ها می شناسیدم
این چنین بیگانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا می شناسیدم؟
من همان دریایتان ای رهروان عشق
رود های روح دریا می شناسیدم
اصل من بودم، بهانه بود فرعی بود
عشق قیس و حسن لیلا می شناسیدم؟
در کفه فرهاد تیغه من نهادم من
من بریدم بیستون را می شناسیدم؟
مسخ کرده چهره ام را گر چه این ایام
با همین دیدار حتی می شناسیدم؟
من همانم آشنای سال های دور
رفته ام از یادتان، یا می شناسیدم؟
دبیر زیست:عشق مرضی است که میکروب آن از راه چشم وارد بدن می شود.
دبیر شیمی : عشق تنها اسیدی است که در قلب اثر دارد.
دبیر دینی : عشق یک مو هبت الهی است که خداوند بر بندگانش
هدیه کرده است
دبیر ریاضی : نسیت عشق به بدن مثل نسبت خون به بدن است.
دبیر ادبیات : عشق باید مثل عشق لیلی و مجنون باشد.
دبیر ورزش : عشق یک توپ فوتبال است که به دروازه هر قلبی اثابت
می کند