-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 تیرماه سال 1386 02:55
با سلام به همه عزیزانی که به وبلاگ من اومدن... بعد از مدتی که وبلاگ تو یه سکوت عمیق فرو رفته بود همیشه به یاد دوستای گلم بودم و دلم می خواست که زودتر بیام و وبلاگ رو آپ کنم .که حالا این وقت برام پیدا شده که با دست پر بیام.. می خوام تو اولین پستم در تابستون ۸۶ یه هدیه به دوستانی بدم که جبران نبودنم رو در این مدت بکنم....
-
فرصت استثنایی. ..
جمعه 1 تیرماه سال 1386 22:05
با سلام به همه عزیزانی که به وبلاگ من اومدن... بعد از مدتی...
-
چند sms با مزه
شنبه 26 خردادماه سال 1386 08:07
ميدونيد چرا در بعضي جاها در مراسم عروسي دوماد رو روي...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 خردادماه سال 1386 18:34
به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین...
-
مردها بخوانند ، زنها نپرسند .....
جمعه 11 خردادماه سال 1386 12:31
مواظب رفتارتون با همسرتون بعد از خوندن این مطلب باشید. بر اساس یه تحقیق ، چند سوال وجود داره که زنها بهتره از مردها نپرسند! چون اگه جوابهاشون مبنی بر حقیقت داده بشه شر به پا میشه!! این سوالها عبارتند از: - به چی فکر می کنی؟ جواب مورد نظر برای این سوال اینه: “عزیزم! از اینکه به فکر فرو رفته بودم متاسفم! داشتم به این...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 خردادماه سال 1386 09:49
می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم. چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 خردادماه سال 1386 20:53
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاریست. عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه پنهان کردن قلبی ست که به اسفناک ترین حالت شکسته شده
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 خردادماه سال 1386 16:37
با تو زندانم ! با تو آزادم ! با تو قفسم ! با تو انبوهی از تضادم ! سرخ و سبز ، صورتی و آبی ... زمزمه می کنم هر لحظه هرز ، ترا ... بیهوده از بهشت سخن می رانیم ... تنها یک روز پریدن به آنطرف دیوار بهشت موعود است ... پرواز کن قناری و نترس ... آسمان برای تو بی انتهاست ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 خردادماه سال 1386 08:32
دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت د ا ر م دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوست ت دارم دوستت دارم دوستت دارم دو ستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوس تت دارم دوست ت دارم دوستت دارم دوستت دارم دوس تت دارم دوس...
-
قدرم بدان...
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1386 07:56
تا که بودیم نبودیم کشت ما را غم بی همنفسی حال که رفتیم همه یار شدند خفته ایم همه بیدار شدند بودیم کسی باور نمی داشت که هستیم باشد که نباشیم بدانند که بودیم قدر آیینه بدانیم تا چو هست نه در آن روز که افتاد و شکست
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 اردیبهشتماه سال 1386 11:48
به من میگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگویی بمیر می میرم . . . . . . . باورم نمی شد . . . . فقط برای یک امتحان ساده به او گفتم بمیر . . . ! سالهاست که در تنهایی پژمرده ام کاش امتحانش نمی کردم گفتمش بی تو چه میباید کرد ؟ عکس رخساره ی ماهش را داد .. گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری اززلف سیاهش راداد .. وقت رفتن همه رومیبوسید...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1386 08:31
از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است. از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد. از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت… گفت : سقوط سلسله ی قلب جوان. از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است . از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است . از استاد علوم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1386 22:27
دوست داشتن درست مثله ایستادن توی سیمان خیسه . هرچقدر بیشتر توش بمونی سخت تر جدا میشی و اگر هم بتونی ازش بیرون بیای ، حتما ردپا ت باقی میمونه!!!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1386 00:19
از پشت شیشه های بزرگ دلتنگی گریه میکنم و آرزو میکنم که کاش برای یک لحظه فقط یک لحظه آغوش گرمت را احساس کنم ، میخواهم سر روی شانه های مهربانت بگذارم تا دیگر از گریه کم نشوم . تو مرا به دیار محبتها بردی و صادقانه دوستم داشتی پس بیا و باز در این راه تلاش کن اگر طاقت اشکهایم را نداری . در راه عشقی پاک تر و صادقانه تر،...
-
وصیت
پنجشنبه 30 فروردینماه سال 1386 13:10
سلام به همه دوستان عزیزم البته متن یخوره غمناکه ولی خوب به نظرم قشنگ اومد گفتم بنویسمش اینجا امیدوارم که خوشتون بیاد اون انگلیسی هم یه چیز دیگس زهر جا بگذرد تابوت من غوغا به پا خیزد چه سنگین می رود این مرده از بس آرزو دارد وصیت می کنم وقتی که مردم چشمهایم را نبندید ، همه بفهمند چشم انتظارت بودم دستهایم را از تابوت...
-
عکس سکسی
یکشنبه 26 فروردینماه سال 1386 17:35
هدیه لحظه ه مردی برای تمام فصول بار نمی رود اینترنت اخلاق جوانها را خراب می کند پر از عکسهای سکسی واینجور چیزهاست در بهزادرحیمیعکسهای سکسی شقایق خواننده پرطرفدار جوکستان فارسی گالری عکسهای سکس خواهر و برادر دات کام ، اینفو ، بی ای دخمربعد از آن لینک های مربوط به عکسهای سکسی وقتی دختران سکسی ژاپنی برای محصولات موتوری...
-
دل تنگ
شنبه 25 فروردینماه سال 1386 00:52
تاحالا دل تنگ کسی شدی؟ اصلا میدونی دلتنگی چیه؟ اونم ازبدترین نوعش؟ بزرگترین دلتنگی اینه که بدونی اونی که دوسش داری هیچوقت ماله تو نمیشه. اینه که بدونی یه روزی ازکسی که دوسش داری باید جدا بشی چه بخوای چه نخوای هیچ وقت نذار هر رهگذری که رد میشه رو دلت یادگاری بنویسه چون بعدا پاک کردنش خیلی سخته ارزو دارم که تو همیشه یه...
-
دهکده جهانی
پنجشنبه 23 فروردینماه سال 1386 00:37
یه پرنسس انگلیسی با یه دوست پسر مصری ، سوار یه اتومبیل آلمانی با موتور هلندی ، که راننده ش یه بلژیکی بوده و تا خرخره ش ویسکی اسکاتلندی خورده بوده ، توی یه تونل فرانسوی تصادف می کنه و یه کمی می میره!... در حالی که یه مامور ایتالیایی که سوار یه موتور سیکلت ژاپنی بوده و به تازگی توسط یه دکتر آمریکایی با داروهای برزیلی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 18 فروردینماه سال 1386 16:48
حافظ: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را صایب تبریزی: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را هر آن کس چیز می بخشد ز مال خوش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را شهریار: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم تمام...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 فروردینماه سال 1386 01:14
من تو را تا بی کرانها من تو را تا کهکشانها از زمین تا آسمانها دوست دارم می پرستم من تو را همچون احورا من تو را همچون مسیحا همچون عطر پاک گلها دوست دارم می پرستم من تو را با هستی خود با وجودم عاشقم با خون خود با تمام تار و پودم من تو را با لحظه های انتظارم عاشقم با این نگاه بی قرارم من تو را همچون پرستو یاسمن ها،نسترن...
-
عشق
پنجشنبه 16 فروردینماه سال 1386 16:47
بازیچه دست یار بودن عشق است در پنجه غم شکار بودن عشق است در محکمه ای که یار قاضی باشد محکوم طناب دار بودن عشق است
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 فروردینماه سال 1386 12:50
چند حرف: عمر باران در سقوط سپری می شود ابر تا حد مرگ می گرید زنبورهای باز نشسته روی گلهای قالی می ننشینند......
-
چند حرف...
پنجشنبه 16 فروردینماه سال 1386 00:24
از دریچه کوچک تنهاییم با تو حرف می زنم از پشت دیوارهای سنگی با قایق غمهایم در رودخانه اشکهایم تا غروب آفتاب با تو حرف می زنم حتی در شب های تنهاییم ولی هنوز چشم های تو مال من است و نگاهت آشنا ترین نگاه ها.......
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 فروردینماه سال 1386 17:14
دوسال پیش بود..۴تیر۸۴...برای اولین بار دیدمش.اون روز کسی رو دیدم که چرخید و چرخید و دقیقا انگشت رو مرکز احساس من ..رو قلب من گذاشت.پاورچین پاورچین نزدیک شد و حالا شده پادشاه سرزمین عشق من.شده همون که تمام عمر توی خواب می دیدم و رسیدن بهش برام محال بود!حالا شده یه محال ممکن(آنجا که عشق فرمان می دهد محال سر تسلیم فرو می...
-
نامه ای به عشقم
سهشنبه 14 فروردینماه سال 1386 01:40
دوسال پیش بود..۴تیر۸۴...برای اولین بار دیدمش.اون روز کسی رو دیدم که چرخید و چرخید و دقیقا انگشت رو مرکز احساس من ..رو قلب من گذاشت.پاورچین پاورچین نزدیک شد و حالا شده پادشاه سرزمین عشق من.شده همون که تمام عمر توی خواب می دیدم و رسیدن بهش برام محال بود!حالا شده یه محال ممکن(آنجا که عشق فرمان می دهد محال سر تسلیم فرو می...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 اسفندماه سال 1385 10:45
خدا حافظ ۸۵ با همه ی غم ها و شادی ها
-
عید شما مبارک
دوشنبه 28 اسفندماه سال 1385 16:27
فرا رسیدن سال جدید خورشیدی بر شماهموطنان خوبم مبارک امیدوارم که سال خوبی براتون باشه
-
شعر
سهشنبه 22 اسفندماه سال 1385 07:06
جغد بارون خورده ای تو کوچه فریاد می زنه زیر دیوار بلندی یک نفر جون میکنه کی می دونه تو دل تاریکه شب چی می گذره پای برده های شب حصیر زنجیره غمه دلم از تاریکی ها خسته شده همه ی در ها به روم بسته شده من اسیرسایه های شب شدم شب اسیر تور سرده اسمون پا به پای سایه ها باید برم همه شب به شهرجنون دلم از تاریکی ها خسته شده همه ی...
-
پند......
جمعه 18 اسفندماه سال 1385 23:13
شیوانا استاد معرفت از کوچه ای می گذشت. پسر جوانی را دید که روی تخته سنگی نشسته و غمگین وافسرده چوبی در دست گرفته و با خاک بازی می کند. کنارش نشست و دستی روی شانه های پسرک زد و گفت:" وقتی یک جوان غمگین است زمین و آسمان باید از خود خجالت بکشد!؟ همه دنیا و کاینات ماندگاری شان برای این است که کودکی دنیا بیاید و جوان شود و...
-
عشق
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1385 03:25
چقدر کلمه عشق برایم غریب شده است!!! کلمه ای که امروزه شده بازیچه ی لبهای دخترک ها و پسرک هایی که برای رسیدن به خواسته های غیر انسانی خود از آن استفاده می کنند. عشق ! هر چه فکر می کنم نمی دانم مفهوم این کلمه چیست. یعنی واقعا عشق همان کلمه ای است که آنها ازش استفاده می کنند . بهتر است سری به گذشته ها و به عشق های گذشته...